گاه نوشت

از یک خیال دور، از یک ذهن درگیر

گاه نوشت

از یک خیال دور، از یک ذهن درگیر

ضیافت افلاطون (ایمیل وارده)

(به بنای میدان آزادی در پس زمینه عکس و دیوارهای حائل از جنس کتاب که میتونه بیانگر ماهیت ایدئولوژیک این تفکیک باشه و... توجه کنید)


 در مقدمه کتاب ضیافت افلاطون که در زمان رییس جمهوری آقای خاتمی به چاپ رسیده بود متنی وجود داشت که در چاپ های بعدی از روی این کتاب حذف شد. پاراگرافی از این مقدمه را در اینجا قرار می دهم :
 

" در جوامع استـبـدادی همیشه زن و مرد از هم جدا می شوند تا مرد ها و زن ها چیزی که بینشان جریان داشته باشد، شهوت بیمار گونه ناشی از توهم  شناخت از هم باشد،  تا هیچ زنی و مردی زیبایی و زشتی واقعی را نتواند تشخیص بدهد و زن ها و مرد ها در انتخاب هم به اندازه شهـوت برانگیز بودن توجه داشته باشند و بس ، نه چیز دیگری ..چرا؟؟

چون اگر در جامعه روابط زن و مرد آزاد باشد آن دیوار شهـوت فرو می ریزد و زن ها و مرد ها زیبایی و زشتی واقعی را تشخیص می دهند و خانواده هایی که تشکیل می دهند بر دوست داشتن انسانی بنا می کنند و فرزندان سالم تربیت می کنند که تاب استـبـداد را ندارد و به عبارتی استـبـداد با وجود آنها بیگانه است، چرا که آزاد پرورش می یابند "

راه...

خب امروز منبری داریم با موضوع این که چگونه بر مشکلات زندگی فایق آییم؟ چگونه در برابر مشکلات صبر کنیم، مثلا وقتی می خوایم به عشقمون برسیم و مشکلات پیش میاد و سخت میشه و... یا دنبال کار می گردیم و همه درها بسته است! خب، معمولا در این مواقع آدم بعد از مدتی ناامید میشه و البته اگر دوسه تا مشکل زندگی با هم گره بیفته و در هم ادغام بشه که دیگه بیشتر...

بهترین راه حل این هست که انسان به خودش فرصتی بده، مثلا بگه می خوام در یک سال آینده، دوسال آینده، شش ماه آینده این کار را انجام بدم و تلاش کنه، صادقانه و از جون و دل مایه بذاره ( به قول استیو جابز، Stay hungry, Stay foolish)، و قطعا موفق میشه در کارش؛ چون خدا هم حتما کمکش خواهد کرد و اگر حتی پدیده ای هم به نام تقدیر وجود داشته باشه، خداوند اون تقدیر را بر اساس میل بنده اش به خوبی و خوشی خواهد نوشت زیرا وعده خداوند حتمیست که "ان مع السر یسرا" متاسفانه زمان عنصری هست که بسیاری از ما را خسته و ناامید می کنه، همواره دنبال راهی اماده هستیم و جاده اسفالت و سفره گسترده، شاید به نوعی حق داشته باشیم، یعنی ریشه این مساله بر می گرده به نحوه زندگی ما که معمولا تا برحه ای از زندگی راه مشخص هست، برو مدرسه، دیپلم بگیر، بعد برو دانشگاه لیسانس بگیر، بعد فوق لیسانس ... در این کارها راه کاملا مشخص هست، مقداری تلاش و وقت و آزمونی که میشه قبول شد و باقی راه خب، کمابیش روشنه و میشه پیمود ولی وقتی میرسیم به ورود به زندگی، کار و ... راه مبهمه باید خیلی بگردی، گاهی باید خیلی تلاش کنی و گاهی دلسرد میشی، گاهی موانع خسته ات می کنه و گاهی احساس می کنی بدبخت ترین انسان های روی زمینی مخصوصا وقتی خودت را با دیگران مقایسه می کنی... غافل از این که هرکسی راهی داره در زندگی که می تونه از تمام هفت میلیارد جمعیت زمین و حتی از تمام انسان هایی که تا کنون روی زمین زیسته اند متفاوت باشه و معمولا هم چنین هست، پس باید به سفارش استیو جابز عمل کنیم که:

Follow your heart and intuition

خداوند قطعا بندگانش را که اینچنین باشند، کمک خواهد کرد، به شرط آن که از رحمت خدا نا امید نشوند (و لا تقنطوا من رحمت الله) و در هر موقعیتی، تلاشش را بکنه تا بهترین باشه ...

و به قول اینشتین:

این جملات، سفارش های اخلاقی و فلسفی نیست، عصاره یک عمر زندگانی انسان هایی است که در زندگی، با رضایت قلبی زندگانی کرده اند (واژه موفق شاید کاربرد درستی نباشد چون موفقیت برای هرکسی می تواند نمود متفاوتی داشته باشد)

و راه همچنان مبهم و سخته و این حرف ها که هیچ، یک رساله هفتاد منی هم چیزی از سختی ان کم نمی کند...

شاهکار عکاسی

کهکشان آندورمدا، بزرگترین کهکشان از خوشه ای از کهکشان ها (که راه شیری ما دومین برادر بزرگ آن هاست)

این عکس زیبا پس از نوردهی با زمان حیرت انگیز دو و نیم ساعت با دوربین DSLR نصب شده روی یک تلسکوپ گرفته شده است.


منبع

رویا یا کابوس!؟

خواب دیدم

پرواز می کردم (مثل همیشه)

همه جا آشفته شده بود

همهمه و اضطراب بود

صفحه خبر را گشودم

زلزله 9 ریشتری

تهران در وضعیت قرمز

...