گاه نوشت

از یک خیال دور، از یک ذهن درگیر

گاه نوشت

از یک خیال دور، از یک ذهن درگیر

شب های تنهایی


آدم


گاهی کم می آورد کلماتی را برای سخن گفتن

 

حرف هایش در هیچ واژه ای نمی گنجد

 

آنوقت است که بغضی را که در گلو دارد فرو می برد

 

و حرف هایش را در دلش زنده به گور می کند

 

و ساکت می شود...


پی نوشت: حسی مشترک بود