گاه نوشت

از یک خیال دور، از یک ذهن درگیر

گاه نوشت

از یک خیال دور، از یک ذهن درگیر

زیاد که باشی، زیادی می شوی...

چه رسم جالبی است !!!

محبتت را میگذارند پای احتیاجت

صداقتت را میگذارند پای سادگیت

سکوتت را میگذارند پای نفهمیت

نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت

و وفاداریت را پای بی کسیت

و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بی کس و محتاج !!!

آدمها آنقدر زود عوض می شوند

آنقدر زود که تو فرصت نمی کنی به ساعتت نگاهی بیندازی

و ببینی چند دقیقه بین دوستی ها تا دشمنی ها فاصله افتاده است

زیاد خوب نباش

زیاد دم دست هم نباش …

حکایت ما آدم ها

حکایت کفشاییه که

اگه جفت نباشند

هر کدومشون

هر چقدر شیک باشند

هر چقدر هم نو باشند

تا همیشه

لنگه به لنگه اند

کاش

خدا وقتی آدم ها رو می آفرید

جفت هر کس رو باهاش می آفرید

تا این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها

به اجبار، خودشون رو جفت نشون نمی دادند


زیاد که خوب باشی دل آدم ها را می زنی

آدم ها این روزها عجیب به خوبی ، به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند

زیاد که باشی ، زیادی می شوی

___________

توضیح: ایمیل وارده

نظرات 1 + ارسال نظر
پارسبانو پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:37 ب.ظ

زیاد که خوب باشی دیگران توقع بیشتری ازت دارن، اینقدر در محبتش غرق میشیم که خیال میکنیم وظیفه شه خوبی کنه، مثل مادر که وقتی در کنارمون نباشه به گوهر وجودش پی می بریم
ای کاش بیشتر قدرشناس بودیم

کاملا صحیحه. آدم قدر چیزایی که داره را معمولا کمتر می دونه مخصوصا اگر به راحتی و بدون زحمت بدستشون آورده باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد