رفتم تو میوه فروشی محل ، خسته از سر کار ، سیبی برمی دارم از اون سفتها که لثه خون میندازه...یه شعفی وجودم را میگیره. دهن کجی میکنم به سیب فرانسوی کیلو 6000 تومانی  و  آی که حس ناسیونالیستیم ارضا میشه !


واستادم تو صف حساب کردن میوه ها ، مداحی معروف در مسابقه زنده تلویزیونی با لبخندی عرفانی ، تایید میکنند که تحریرهای صدای یک اقای مداح دیگه از پای تلفن ، نقص نداره. نگاه میکنم ساعت  عالی پخش را اونم تو شبکه سراسری و یادم می افته تهیه کننده های دیگه چه ناله ای میزنند از بی پولی سازمان و ...

صدای مداحه تو گوشمه...قشنگ میخوند


دلار چنان هموگرافیک داره ارتفاع میگیره که از حقیری ریال خجالت میکشم...خجالت میکشم از عروسهایی که برای تهیه جهیزیه خود دیگه امیدی ندارند

صدای تحریر مداحه تو گوشمه

به یادم میاد دانشجویان ایرانی که ذره ذره جمع کرده اند برای APPLY  ادامه تحصیل در کشوری پیشرفته برای ارتقای خود و مملکتشان...با دلار 4500 تومانی مگر میشود آرزوهای بلند داشت؟

لبخند مداحه تو چشمهام ذق ذق میکنه


سعادت اباد ، میدان کاج ساعت 19 دارم میرم به سمت نیایش

پورشه 750  میلیون تومانی مثل پشگل ریخته تو خیابونهای اونجا و دخترکانی بزک کرده که هر چند متر ایستاده اند تا نگاه خریدارانه بعضی از این شکارچیان پورشه به پا را به خود جلب کنند....درآمدهای بادآورده اختلاس و اسکله ها و رانتها و... باید یه جایی کمر اخلاق این مردم را بشکنه...نه؟

تو پس زمینه این دخترکان قربانی و مفلوک ، از جلوی تابلوی بزرگداشت شهدای دفاع مقدس رد میشوم...دهنم تلخ میشود از تحقیر شهدا...چهره شهید ناظم میاد جلو چشمام.... سال 64 ، مسجد بعثت شهرک اکباتان و کلاسهای قرآن صبح جمعه ای که باید از سرن تی پی تی و کونار میزدیم میرفتیم پا درس شهید ناظم و اقای عظیما

دفاع مقدس ...دفاع مقدس... شایدم دفاع کننده مقدس....پورشه مقدس....دخترک بزک کرده مقدس

چهره مداحه میاد تو ذهنم...


و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله

و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله

و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله

..... و از مردمان کسیست که برای رضای الهی جانش را حراج میکند

کجایند مردان بی ادعا؟

علیرضا شیری / مهر 91