گاه نوشت

از یک خیال دور، از یک ذهن درگیر

گاه نوشت

از یک خیال دور، از یک ذهن درگیر

عناوین یادداشت‌ها

  • گل های سر به زیر جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 06:53
  • سمت بی کسی های خدا پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 14:21
    سجاده ات را بگیر سمت بی کسی های خدا دعا که می کنی ... سرت را آنقدر پایین نگه دار که چشمت به حواس ِ از نفس افتاده اش نیافتد دستت که به دامنش رسید ..... از عفت بر باد رفته ی دنیا بگو قلبت را تـرک به ترک پیش بکش / پی به ایمان ِ بند خورده ات نبرد گریه هایت را کــــــــــــش بده دوباره خدایی اش را باور کند شاید دستی به سر...
  • بدن انسان به عنوان باطری... پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 08:15
    یک انسان عادی، در حال استراحت، حدود 100 وات توان تولید می نماید. این مقدار برابر با حدود 2000 کیلوکالری انرژی غذایی است؛ به همین جهت مقدار کالری مورد نیاز بدن انسان، حدود 2000 کیلوکالری پیشنهاد شده است. در طول چند دقیقه (یا چند ساعت برای ورزشکاران خبره)، به راحتی می توانیم مصرف 300 تا 400 وات را حفظ نماییم - و در...
  • دشت... چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 19:58
    و خدایی که در این نزدیکیست ... روی آگاهی آب روی احساس گیاه ...
  • Litlanesfoss, Iceland سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 23:18
  • داستانک، عشق ابدی سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 18:31
    صبح ها مسیر ثابتی دارم و اگر عجله نداشته باشم آنقدر در ایستگاه منتظر می مانم تا تاکسی مورد علاقه ام برسد. در واقع راننده این تاکسی را دوست دارم. راننده پیر و درشت هیکلی با دست های قوی و آفتاب سوخته و چشم های مشکی رنگ است که تابستان و زمستان سر شیشه ماشین را باز می گذارد و با آنکه چهار سال است بیشتر صبح ها سوار ماشینش...
  • شبنم صبحگاهی جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1391 07:10
  • فایرفاکس 15 منتشر شد چهارشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1391 07:14
    از دیشب نسخه نهایی فایرفاکس 15 برای دانلود در دسترس قرار گرفته. مزایای این نسخه را قبلا در این پست توضیح داده بودم. که با توجه به اون توضیحات، دانلود و نصب این نسخه از نون شب هم واجب تره. لینک دانلود
  • خزان رویایی دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 19:25
    یاد آلبوم پاییز طلایی افتادم و این آهنگ: پاییز در برگ ها گم بود / فریبرز لاچینی
  • یک گل آشنا... یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1391 16:41
  • تحول روحی عطار... شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 19:58
    روزی درویشی به مغازه عطار رفت و در راه خدا چیزی برای خویش خواست. بعد از چندین بار طلب کردن، وقتی جوابی از عطار نشنید، به او گفت: ای خواجه! هنگام مرگ چگونه می خواهی دست از این دنیا برداری؟ عطار گفت: همان گونه که تو از دنیا خواهی رفت. درویش گفت: آیا تو می توانی همانند من بمیری؟ عطار پاسخ داد: آری. درویش، کاسه چوبی خود...
  • از خدا پرسیدم... جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1391 19:29
    روزی از روزها برای تماشای خورشید زودتر از معمول از خواب بیدار شدم. وه! زیبایی آفرینش خداوند خارج از دایره’ توصیف بود. همانطور که نگاه می کردم خدا را به خاطر آفرینش آن همه زیبایی می ستودم. ناگهان در آن حال, حضور پروردگار را در قلبم احساس کردم. از من پرسید: "دلباخته ام هستی"؟ پاسخ دادم: "بلی, تو صاحب...
  • خدای من... جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1391 06:53
  • خدای واحد... پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1391 15:25
    گفت: بگو چه او را الله بخوانید چه رحمان بخوانید، نام های نیکو از اوست. اسرا - 110 بسم الله الرحمن الرحیم در نظر اول یعنی به نام خداوند بخشنده مهربان. اما بخشنده گی و مهربانی به نظر ما که اهل قیاس و خودستایی هستیم معنایی دیگر دارد. معنی بسم الله الرحمن الرحیم چیز دیگری ست. یهودیان خدا را رحمان می خواندند و مسیحیان او...
  • سرنوشت...؟ پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1391 05:29
    حـتـی افـرادی هـم که مـعـتـقـد هـستـنـد سـرنـوشـت هـمه از قـبـل تعـیـیـن شـده و قـابـل تغـیـیـر نیـسـت، مـوقـع رد شـدن از خـیـابـان ابـتـدا دو طـرف آن را نگاه می کـنـنـد . اسـتـیـون هـاوکـیـنگ
  • رمز موفقیت... پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1391 05:24
    مایکل شوماخر چندین سال متوالی در مسابقات اتومبیلرانی "فرمول یک" در دنیا اول شد . وقتی رمز موفقیتش را پرسیدند، در جواب گفت : تنها رمز موفقیت من این است که زمانی که دیگران ترمز می گیرند، من گاز می دهم ... DECIDE while others are delaying تصمیم بگیر وقتی که دیگران مرددند ...
  • حقیقت... پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1391 05:21
    هـر حـقـیـقــتی از سـه مـرحـلـه می گـذرد : ابـتـدا، بـه مـسـخره گـرفـتـه مـیـشود بـعـد بـه شـدت بـا آن مـخالـفـت مـیـشـود و در آخـر، بـه عـنـوان امـری بـدیهـی پـذـیـرفـتـه میـشـود . " آرتورشوپنهاور "
  • سخن1: انتخاب و تلاش چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1391 23:14
  • الان، اینجا... چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1391 09:36
    نشسته ام سر جلسه امتحان، خوشبختانه دانشجوها سوال چندانی نمی پرسند و تا الان چندتا کار مفید انجام دادم. اولی پاسخ به پیام یار مهربان بود. دومی غیرفعال کردن شناسه فیـس بـوک بود که خیلی وقته عملا غیر فعاله و بهش سر نمی زنم فقط هرگاه توی فید ببینم که دلدار نوشته ای منتشر کرده، میرم و می خونمش و اگر شرایط مهیا بود لایک می...
  • یک گل ناز و ظریف... چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1391 07:20
  • جزیره رویایی... سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 18:32
  • خود را خوشحال کنید... سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 01:10
  • آخرهای سفر یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 22:21
    الان نشسته ام باز همان جایی که چهار روز پیش بودم. مرقد امام، توی ماشین و لپ تاپ جلوی دستم، چقدر امروز راه چالوس و ترافیک عجیبش خسته مان کرد. آخر مسیر ترافیک سنگینی بود و همه خسته ومستاصل شده بودند، دیگر حتی به شک افتادیم که ادامه راه را برای فردا بگذاریم و جایی بین راه و در چادر شب را سحر کنیم که، پلیس، رسید، آژیرکشان...
  • ایمیل وارده: "لبخند بزن" یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 07:07
    یکی از دوستام توی دانشگاه عاشق یه دختره شده بود که کاپشن آبی میپوشید ... هوا گرم شده بود دختره بعد از عید اون کاپشنو دیگه نپوشید دوستم گمش کرد!!! یه خانوم همسایه داریم که هر وقت میخواد پارک دوبل کنه من با نیم کیلو تخمه میشینم تو تراس نیگاش میکنم ... اصن یه وضعیه هااااااااا به عشق در نگاه اول اعتقاد داری ؟ یا دوباره از...
  • ساقیا آمدن عید مبارک بادت... شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 23:00
    مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو ... ______________________ عید بر شما مبارک باد
  • ابرهای غلتان جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1391 18:39
  • گل سپید... جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1391 08:17
    سپیدی همیشه رنگ معصومانه و زیباییست...
  • صدای دریا جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1391 01:05
    بالاخره سرعت اینترنت کمی اومد سرجاش و تونستم فایل را آپلود کنم، امیدوارم کیفیتش خوب شده باشه http://wikisend.com/download/341864/darya.mp3
  • دریا و دلتنگی... جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1391 00:38
    بشینی توی بالکن ساحل و آدم هاش را تماشا کنی، چقدر هم شادند... خوش به حالشون! توی طبقه سوم ساحل و آدم هاش خیلی خوب از این بالا مشخص اند و چشم انداز تاریک دریا که پوچی را به یاد آدم میاره! همه خوابیدن... نمی فهمم، دیشب که کلی خوابیدند، توی ماشین که خواب بودن و من رانندگی کردم، ظهر هم که خوابیدند، الان هم که چه زود...
  • تنهایی شب... پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1391 02:52
    بعد از سه ساعت خواب بریده بریده همراه با صدای گریه بچه و ... خواب را به گوشه ای نهادم نشستم در تنهایی و نمی دونم چرا چشمم تر شد؟ ...