گاه نوشت

از یک خیال دور، از یک ذهن درگیر

گاه نوشت

از یک خیال دور، از یک ذهن درگیر

انی قریب، اجیب الدعوة الداع اذا دعانی...

درمکه که رفتم خیال میکردم دیگر تمام گناهانم پاک شده است غافل از اینکه تمام گناهانم گناه نبوده و تمام درست  هایم به نظرم خطا انگاشته و نوشته شده بود
درمکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش میگردند

در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود
درمکه دیدم خدا نیست و چقدر باید دوباره راه طولانی را طی کنم تا به خانه خویش برگردم و درهمان نماز ساده خویش تصور خدارا در کمک به مردم جستجوکنم
آری شاد کردن دل مردم همانا برتر از رفتن به مکه ایست که خدایی در آن نیست
 



___________________________________________

عکس: اگهی های فروش کلیه (برای نمایش بزرگ تر عکس روی آن کلیک کنید)

متن : حسین پناهی

نظرات 3 + ارسال نظر
پارسبانو جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 06:49 ب.ظ

دلخوش از آنیم که حج می رویم
غافل از آنیم که کج می رویم...

کعبه ملاقات خدا می رویم
او که همینجاست کجا می رویم...

پارسبانو جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 06:53 ب.ظ

چند روز پیش شنیدم که خانوم 22 ساله و شوهرش از اهالی کازرون به خاطر احتیاج شدید مالی کلیه شون را هر کدوم به قیمت 12 میلیون فروختند...واقعا تاسف باره که عده ای در مملکت با این اوضاع زندگی میکنن و عده ای ذیگه قطر گردنشون هر روز بیشتر میشه

آری و اینچنین نخواهند ماند و خداوند بر مسند عدل بنشسته و دیر یا زود وعده الهی محقق می گردد...

مریم بانو جمعه 12 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:11 ب.ظ

و خدایی که در این نزدیکی است.

واقعاً چه باید گفت؟ چه باید کرد؟

ظاهرا کاری که از دست ما برمیاد این هست که در هر موقعیتی هستیم راه درست را بریم و خشت ظلم و ناحقی بر این دیوار کج ننهیم و حقی را ضایع نکنیم و اگرشد اصلاحی کنیم، شاید ذره ذره درستی جای کژی را بگیره...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد